تصویر: کارخانه تمام دیجیتالی.  metamorworks
 
نخست وزیر در سخنرانی اخیر خود در مورد "سطح بندی" گفت: "این دولت وسواس در بالا بردن مهارت مردم دارد." هنوز در مورد این که دقیقاً برنامه نخست وزیر انگلیس برای تراز کردن مناطق چگونه است، عدم اطمینان کافی وجود دارد، اما به نظر می رسد تولید و مهارت به قلب آن نزدیک باشد.
 سطح بندی به دنبال مقابله با نابرابری مکان محور و تقویت هویت مکان محور است. دولت در تلاش است تا با دوره های سطح T برای دانش آموزان، برنامه های آموزش مجدد “Skills Bootcamp” برای بزرگ سالان و افزایش بودجه برای تحصیلات بیشتر، در آموزش حرفه ای تجدید حیات ایجاد کند. برخی ممکن است با اعلام خبر تولید "بزرگ کارخانه" ی نیسان در ساندرلند، استدلال کنند که سرانجام انگلیس در حال تبدیل شدن به یک اقتصاد تولید حرفه ای با مهارت بالا برای رقابت با آلمان و ژاپن است.
 
جهان در حال حرکت به جلو است. در کارخانه های آینده، نقش مهارت ها به طور چشم گیری متفاوت خواهد بود. کشور در مراحل ابتدایی آن چه به عنوان صنعت 4.0 شناخته می شود است: تولید دیجیتال که سعی در خود کار سازی و تنظیم همه جنبه های تولید از جمله انسان دارد. نشانه کمی وجود دارد که دولت دارد در این باره فکر می کند، یا معنای آن برای جوانانی که می خواهند در آینده در کار تولید وارد شوند، روشن است.
 

چگونه کارخانه ها دیجیتالی می شوند

در یک مطالعه سه ساله دریافتم که یاد گیری در کارخانه ها اساساً از کارگران انسانی به سمت ماشین آلات تغییر جهت می دهد. در تولیدات با تکنولوژی بالا ، ماشین ها در جایی که اغلب اینترنت اشیاء خوانده می شود، به یک دیگر متصل می شوند - با استفاده از سنسورها برای جمع آوری اطلاعات و ارسال سیگنال ها به فرآیند تولید. در این مطالعه، ما به کارخانه ها و حتی محصولاتی ارجاع می دهیم که از طریق تمام این ارتباطات اطلاعاتی حتی دارند "گپ زن" می شوند، و پیش بینی می کنیم که این امر منجر به تغییرات عمیق در تولید تا سال 2030 می شود.
 بهره وری ارزش کار انجام شده در یک منطقه است. این با گرفتن کل درآمد یک منطقه در طول یک سال و تقسیم آن بر تعداد کل ساعات کار به دست می آید. ایرباس مثال خوبی است. با جمع آوری اطلاعات و باز خورد گرفتن مداوم از آنها، کارایی خطوط مونتاژ هواپیماها و هلی کوپترها به میزان قابل توجهی بهبود یافته است. همراه با سایر سازندگان هواپیما، این روش را با استفاده از داده های هواپیماهای میدانی برای یافتن راه هایی برای بهبود نسل بعدی، به این محصول نیز وارد می کند.
 
به طور فزاینده ای، چنین سیستم هایی با استفاده از یاد گیری ماشین با به حداکثر رساندن فروش و سود، خود را بهینه می کنند. با فاصله گرفتن از سیستم دیرینه تولید کنندگان انسانی که تصمیم می گیرند چه چیزی را در پاسخ به آن چه مصرف کنندگان می خواهند تولید کنند، ماشین ها در این تصمیمات نقشی بازی می کنند و مسئولیت حیات و بقای خود را به عهده می گیرند.
 
 
 
تصویر: خط مونتاژ آینده نگرانه ی کاملاً خودکار. روبات ها و هوش مصنوعی از نقش حمایت از کارگران به سمت نقش تحویل گرفتن کار، در حال تحول هستند. عکس Phonlamai
 شعارهای گسترده در مورد "شهرهای اصلی"، "شهرهای درگیر" و "جوامع عقب نگاه داشته شده" نشانگر نگرانی از نابرابری در سطح زیر منطقه ای است.در کارخانه ها، از انسان به گونه ای فزاینده عمدتاً برای آموزش روبات ها و هوش مصنوعی (Artificial Intelligence یا AI) استفاده خواهد شد. روبات هایی در حال تولید هستند که می توانند با تکرار حرکات و الگوهای ساده، کارهای انسان را مشاهده کرده و از آن بیاموزند. چنین فناوری هایی، حتی در تولید پیشرفته، هنوز بسیار محدود هستند، اما این به زودی تغییر خواهد کرد.
 
مطمئناً پس از آموختن، دیگر این مهارت های انسانی لازم نخواهد بود. کارگران در می یابند که توانایی آنها در تدریس یا حداقل کار در اطراف روبات ها و هوش مصنوعی با ارزش ترین مؤلفه مهارت های آنها خواهد بود. برخی از کارفرمایان در حال حاضر بر لزوم استفاده کارگران از مهارت های کف کارگاه خود به گونه ای دیگر تأکید می کنند تا آن چه را که بلدند و انجام می دهند برای ماشین آلات هوش مصنوعی "قابل خواندن" کنند.
 
سرانجام ، همان فناوری هایی که به شرکت های رسانه های اجتماعی امکان می دهد تصویری از کاربران خود ایجاد کنند، به تولید کنندگان این امکان را می دهد تا نه تنها کارگران خود را رصد و شبیه سازی کنند بلکه به طور کلی تصویری جهانی از کار و مهارت ایجاد کنند.
 
شرکت های دیجیتال در حال شکل گیری "ابرهای مهارتی" هستند که در آن آنها یک کتابخانه الکترونیکی از مشخصات کارمندان ایده آل در صنایع مختلف ایجاد می کنند که می تواند در استخدام و آموزش استفاده شود. این ممکن است به عنوان مثال برای انتخاب متقاضیان شغل بر اساس میزان مطابقت آنها با این مشخصات ایده آل مورد استفاده قرار گیرد. از ابرهای مهارتی در حال حاضر توسط آژانس های استخدام مانند Workday در تخصیص کارگران به مشاغل تولیدی و تدارکاتی استفاده می شود.
در مورد همه بحث های سطح بندی و مشاغل طبقه کارگر، جزء مفقود شده صدای کارگران است.

سطح بندی چه کسانی؟

دوره های کار آموزی و صلاحیت های حرفه ای راهی برای کار مطمئن در کارخانه بود - حتی در کشوری مانند انگلیس که در طی سال های گذشته توانایی تولید خود را از دست داده است. اما با صنعت 4.0، این تصویر اصلاً قطعی به نظر نمی رسد، حداقل در سال های پس از 2030.
 
البته، هنوز فرصت هایی برای کارگرانی وجود دارد که می توانند با فناوری جدید کار کنند – همان طور که به عنوان "مخاصم های روبات" توصیف می شوند. ممکن است فرصت های شغلی جدیدی در این مناطق ایجاد شود و کسانی که توانایی مطابقت با معیارهای ذخیره شده در ابرهای مهارتی را دارند ممکن است بتوانند آنها را پر کنند.
 
با این حال، دیجیتالی کردن و اتوماسیون ساخت ممکن است بازار مهارت های دوگانه را تقویت کند که به (تعداد کمی از) مهارت های فنی سطح بالا جایزه می دهد، در حالی که همه کارهای دیگر توسط ماشین آلات انجام می شود. به نظر می رسد که به جای کارگران، کارخانه و زیر ساخت های مربوط به آن سطح بندی می شود.
 
نگرانی این است که چرا دولت در این مورد صحبت نمی کند و به نظر می رسد در حال تدوین استراتژی بیش از حد ساده ای برای آن است. عصر طلایی ساخت و مهارت های شغلی دیگر وجود ندارد، اگر اصلاً چنین عصری موجود بوده باشد: تغییرهای بعدی مربوط به فناوری ها و شکل های سازمانی ضد انسان است که به سرعت مهارت های انسانی را مستهلک می کنند.
 
 
 
تصویر: مردی که در کارخانه مونتاژ اتومبیل در قرن 20 کار می کند. دیگر 1972 وجود ندارد. Interfoto / Alamy
 عصر طلایی ساخت و مهارت های شغلی دیگر وجود ندارد، اگر اصلاً چنین عصری موجود بوده باشد: تغییرهای بعدی مربوط به فناوری ها و شکل های سازمانی ضد انسان است که به سرعت مهارت های انسانی را مستهلک می کنند.این، سؤالات پیچیده ای را در مورد این که ما چه نوع جامعه ای می خواهیم ایجاد می کند مطرح می کند، که لزوماً نمی توان به راحتی به آنها پاسخ داد. حداقل، هر بحثی در مورد سطح بندی باید آینده را پیش بینی کند و آن را در برنامه لحاظ نماید.
 
یک نکته قابل ذکر این است که در مورد همه بحث های سطح بندی و مشاغل طبقه کارگر، جزء مفقود شده صدای کارگران است. دولت ها و احزاب مخالف ممکن است دوست نداشته باشند، اما اگر کارخانه ها قرار است مهارت های کاری را "در سطح پایین تراز بندی کنند"، نوعی از مالکیت جمعی یا حداقل مشارکت اجتماعی برای اطمینان دادن به این که مهارت و اشتغال های انسانی از امنیت برخوردارند لازم است - شاید با محدود کردن میزانی که از هوش مصنوعی و روباتیک در تولید استفاده می شود.
 
اتحادیه ها، جنبش های اجتماعی و تعاونی های کارگری در این امر نقش دارند. ما باید با آن چه در آینده می آید رو به رو شویم و در مورد نحوه پاسخ گویی به آن فکر کنیم - مدت ده سال زود گذر، ممکن است خیلی دیر باشد.
 

دستور کاری که درست نمی دانیم چیست

 
 
اعلمی / رویترز
 دیجیتالی کردن و اتوماسیون ساخت ممکن است بازار مهارت های دوگانه را تقویت کند که به (تعداد کمی از) مهارت های فنی سطح بالا جایزه می دهد، در حالی که همه کارهای دیگر توسط ماشین آلات انجام می شود. همان طور که اشاره شد وعده "سطح بندی و متحد کردن کشور" از زمان روی کار آمدن دولت کنونی انگلیس در سال 2019 پیام اصلی بوده است. در زمان انتخابات آن سال، این شعار همتای قول "انجامBrexit " بود، که یکی از ساده ترین برنامه های تاریخ را برای دولت فراهم آورد. مرحله 1: Brexit را تمام کنید. مرحله 2: سطح بندی را تحقق بخشید.
 
با Brexit که رسماً "انجام شد"، دولت توجه خود را به مرحله 2 معطوف کرد. اگر چه این برنامه با همه گیری تا حدودی کند شده است، اما عبارت "سطح بندی" به طور مداوم در وایت هال گسترش یافته است، و پاییز امسال انتظار انتشار یک «گزارش هیأت دولت در مورد سطح بندی» را داریم.
 
پیش از آن انتشار، نمایندگان مجلس گزارشی را منتشر کردند که نتیجه می گیرد این مفهوم "هنوز تعریف نشده است"، و با شرح گسترده ای اضافه می کند که سطح بندی یک شعار سیاسی تو خالی است. اما ما در مورد آن چیزهایی می دانیم.
 

این مفهوم، مکان محور است

سطح بندی به معنای کاهش نابرابری بین مکان ها در عین بهبود نتایج در همه مکان ها است. انگلیس سابقه ای طولانی در نابرابری بین مکان ها دارد. همان طور که نخست وزیر انگلیس اخیراً توضیح داد  انگلیس "دارای اقتصادی نامتعادل تر از  تقریباً هر کشور بزرگ توسعه یافته دیگر است".
 
دولت طرحی را برای رشد منتشر کرده است، که در آن به طور خاص بیان می کند که "سطح بندی، یعنی مقابله با این نابرابری ها". در همان زمان، نخست وزیر تأکید دارد که "[ما نمی توانیم] با فقیرتر کردن بخش های غنی تر کشور بخش های فقیرتر را غنی تر سازیم". از این رو، اگر چه سطح بندی در درجه اول و مهم ترین مسئله کاهش نابرابری بین مکان ها ("تسطیح") است، اما تلاش می کند این کار را ضمن بهبود نتایج در همه مکان ها ("سطح بندی") انجام دهد.
 از ابرهای مهارتی در حال حاضر توسط آژانس های استخدام مانند Workday در تخصیص کارگران به مشاغل تولیدی و تدارکاتی استفاده می شود.تمرکز بر مکان ها در سخنان بلیغ دولت در باره "باز یابی احساس غرور مردم در جامعه آنها" مورد تأکید قرار گرفته است. هدف این است که "افراد بیشتری را قادر به ادامه زندگی کنند، بدون این که احساس کنند مجبور به ترک منطقه محلی خود هستند".
 

چند سطحی است

اگر سطح بندی درمورد کاهش نابرابری بین مکان ها باشد، چه چیزی مکان محسوب می شود؟ این، جایی است که تعریف کردن برای سطح بندی بسیار مشکل می شود. به نظر واضح است که حتی دولت هنوز تصمیم نگرفته است که مرزها کجا کشیده شده است.
 
ممکن است فرض شود که سطح بندی به نابرابری بین مناطق مشخص شده اشاره دارد. داده ها با تقسیم بریتانیا به چهار کشور انگلیس، ایرلند شمالی، اسکاتلند و ولز  جمع آوری می شود و انگلیس دو باره خود به 9 منطقه جداگانه تقسیم می شود. و ما می دانیم که بین این مناطق نابرابری وجود دارد.
 
با این حال، نخست وزیر به این نکته اشاره کرده است که دستور العمل های سطح بندی روی این مناطق رسمی نگاشته نمی شود. او استدلال کرده است که "بریتانیا هرگز در بخش های برش کوکی به مناطقی که توسط نقاط قطب نمایی نامگذاری شده اند محدود نمی شود".
روبات ها و هوش مصنوعی از نقش حمایت از کارگران به سمت نقش تحویل گرفتن کار، در حال تحول هستند.  
تصویر: مردی به صورت پیاده در یک روز بارانی از کنار یک فروشگاه در Cumbria عبور می کند. نقشه نابرابری انگلستان ممکن است با آن چه انتظار داریم متفاوت باشد. عالمی
 
شعارهای گسترده در مورد "شهرهای اصلی"، "شهرهای درگیر" و "جوامع عقب نگاه داشته شده" نشانگر نگرانی از نابرابری در سطح زیر منطقه ای است.
 

این فقط مربوط به اقتصاد نیست

اگر سطح بندی در مورد کاهش نابرابری بین مکان ها است، شاید مفید باشد که در مورد چگونگی اندازه گیری خود نابرابری فکر کنیم. دولت تمایل دارد که بر "بهره وری" به عنوان معیار اصلی نابرابری منطقه ای در انگلستان تمرکز کند.
 کشور در مراحل ابتدایی آن چه به عنوان صنعت 4.0 شناخته می شود است: تولید دیجیتال که سعی در خود کار سازی و تنظیم همه جنبه های تولید از جمله انسان دارد.بهره وری ارزش کار انجام شده در یک منطقه است. این با گرفتن کل درآمد یک منطقه در طول یک سال و تقسیم آن بر تعداد کل ساعات کار به دست می آید. این نشان دهنده سهم هر منطقه در اقتصاد کشور خواهد بود. مناطقی که بهره وری پایین دارند لزوماً کارگران کم کارتری ندارند، اما در آن مناطق کارگران نقش هایی را بازی می کنند که درآمد کم تری حاصل می کنند.
 
برنامه دولت برای رشد بهبود بهره وری با سه رکن رشد اقتصادی هدف گیری شده است: زیرساخت ها، مهارت ها و نو آوری. در نتیجه، این تمرکز بر بهره وری به زودی به دغدغه کیفیت زندگی در موقعیت های محلی تبدیل می شود. زیر ساخت غژغژ کننده به معنای رفت و آمد روزانه طولانی، مهارت کم به معنای فقدان فرصت های شغلی، و نو آوری کند به معنای آلوده کردن و از کار افتادن مشاغل است.
 
اخیراً، سطح بندی در دامنه خود حتی گسترده تر شده است. این به این دلیل است که دولت نمی خواهد برنامه اصلی اش فقط در مورد یک اقدام اقتصادی انتزاعی باشد – و باید تغییرات ملموس و قابل انتقال در استاندارد زندگی را نشان دهد. بنا بر این تمرکز جدیدی بر اقدامات بهداشتی مانند چاقی و امید به زندگی، اقداماتی آموزشی مانند دریافت مدارک تحصیلی و بودجه مدرسه برای هر دانش آموز - و آمار جرایم محلی وجود دارد. همچنین اشاراتی وجود دارد که آمار بیکاری و مسکن می تواند بخشی از این اختلاط شود.
 
بنابراین در حالی که سطح بندی اغلب از نظر اقدامات اقتصادی مانند "بهره وری" صورت می گیرد، دولت می داند که این نیاز به مردمی دارد که احساس کنند زندگی آنها بهتر شده است. این به معنای تغییرات مشهود و محسوس در محله های محروم است. این به معنای مدارس بهتر، بیمارستان های بهتر و مسکن بهتر است. این به معنای فقط بهبود اقتصاد محلی نیست، بلکه اطمینان دادن است به این که همه  از این سعادت بهره مند می گردند.
 

چیزی که ما نمی دانیم

ما می دانیم که سطح بندی به دنبال مقابله با نابرابری مکان محور و تقویت هویت مکان محور است. اما ما نمی دانیم که آیا اختیارات و منابع بیشتری به مکان ها داده می شود یا این که تراز کردن از مرکز تحویل می شود. تحقیقات نشان می دهد که تحویل  از مرکز شانس موفقیت کمی دارد.
 
ما می دانیم که سطح بندی برای بهبود نتایج در مناطق خاص و مناطق فرعی است. اما، از آن جا که روش های زیادی برای تقسیم نقشه وجود دارد، ما نمی دانیم که این مکان های "عقب مانده" واقعاً کجا هستند. این تا حدی یکی دیگر از مشکلات اندازه گیری است، اما همچنین از مشکلات هدف گذاری است – که کدام مکان ها از بیشترین مزایا برخوردار خواهند شد. این دریچه ای را برای ایراد اتهامات بیشتر به "سیاست بشکه خوک"، جایی که دولت صرفاً برای منافع انتخاباتی در حوزه های انتخابیه خود سرمایه گذاری می کند، باز می کند.
 جهان در حال حرکت به جلو است. در کارخانه های آینده، نقش مهارت ها به طور چشم گیری متفاوت خواهد بود. سرانجام، ما دقیقاً نمی دانیم که سطح بندی چگونه اندازه گیری می شود. نمایندگان مجلس می خواهند معیارهایی برای پیگیری پیشرفت ایجاد شود. اگر دولت از این کار اجتناب کند، این می تواند یک نشانه قوی باشد که می خواهد با استفاده از هر کدام از اقدامات که مطلوب از کار در آیند، موفقیت را اعلام کند.
 
منبع: جان پرستون، University of Essex، جک نیومن، University of Surrey